مردی که متهم است در یک نزاع مستانه جوانی را به قتل رسانده است میگوید دلیل درگیری مرگبار را نمیداند.
کد خبر: 647332 | ۱۴۰۲/۱۰/۱۶ ۲۳:۳۰:۰۰ اعتمادآنلاین |
پسری که در درگیری مستانه مرتکب جنایت شده است، در اعترافات خود گفت به یاد ندارد چه چیز باعث شد دست به قتل بزند. در حال حاضر تحقیقات برای کشف راز این قتل که چهارشنبهشب گذشته پس از درگیری چند پسر جوان اتفاق افتاد ادامه دارد.
به گزارش سایت جنایی، وقتی ماجرای این درگیری به مرکز فوریتهای پلیسی ۱۱۰ تهران اعلام شد، ماموران کلانتری ۱۱۱ هفتچنار به محل درگیری، که پارکی در محدوده استحفاظیشان بود، رفتند.
ماموران پس از حضور در پارک تحقیقات مقدماتی را انجام دادند و پی بردند در جریان درگیری میان چند جوان یکی از آنها با چاقو ضرباتی به سر و گردن فردی دیگر زده و گریخته است. جوان زخمی که به بیمارستان منتقل شده بود بعد از یک روز جان باخت و از سویی متهم فراری خودش را به ماموران کلانتری 140 باغفیض تسلیم کرد.
بعد از آن بازپرس امیرحسین علیمردان که در زمان فوت جوان مجروح مسئولیت کشیک قتل پایتخت را بر عهده داشت دستور انتقال جسد به پزشکی قانونی را صادر کرد. همچنین متهم در اختیار ماموران اداره دهم پلیس آگاهی تهران بزرگ قرار گرفت.
این پسر ۲۷ساله در بازجوییها گفت: تا قبل از درگیری مرگبار مقتول را ندیده بودم. من تا دیپلم درس خواندهام و مجرد هستم. در حراست یک پاساژ در مرکز تهران کار میکنم. هر یکی دو ماه یک بار در عروسی و مهمانی مشروب میخورم. آن شب در منطقه هفتچنار با بچهها در پارک جمع شدیم. آن منطقه از پارک تا جایی که مقصد همیشگی من است، مسیری خطرناک است و خودم دو سه بار در تله خفتگیران افتاده بودم؛ اما چون کسی همراهم بود و از طرفی خفتگیران متوجه شدند بچهمحل هستیم کاری به من نداشتند و اجازه دادند بروم. به همین خاطر هر بار میخواستم از آنجا رد شوم چاقو برمیداشتم. آن شب هم چاقو در جیبم بود.
این متهم درباره شب درگیری مرگبار گفت: اصلاً یادم نیست چه اتفاقی افتاد که با مقتول درگیر شدم. مقتول دوست دوستم بود و دفعه اول بود که او را میدیدم. آن شب شروع به مشروب خوردن کردیم، البته مقتول از اول که پیش ما آمد مست بود. نمیدانم سر چه موضوعی با هم درگیر شدیم. آنقدر مست بودم که چیزی در خاطرم نمانده؛ اما یادم است به او چاقو زدم و حتی خودم او را به بیمارستان بردم. در بیمارستان هم کارت ملی خودم را گذاشتم تا او را بستری کنند. تمام شب آنجا بودم و حدود هشت و نیم صبح هم آنجا منتظر بودم که دیدم به کما رفت. بعد از آن از بیمارستان بیرون آمدم و به خانه خواهرم رفتم تا با او خداحافظی کنم. بعد هم به کلانتری ۱۴۰ باغفیض رفتم و خودم را معرفی کردم.
بنا بر این گزارش، متهم در حال حاضر در بازداشت به سر میبرد و تحقیقات از او ادامه دارد.