وقتی دوستان مهندس جوان برنامه سفر به فیلیپین را چیدند و او را هم دعوت کردند، همسرش به وی اجازه سفر نداد و او برای اینکه بتواند همراه دوستانش باشد، نقشه عجیبی کشید.
کد خبر: 674924 | ۱۴۰۳/۰۶/۲۸ ۰۸:۵۱:۳۹ اعتمادآنلاین |
وقتی دوستان مهندس جوان برنامه سفر به فیلیپین را چیدند و او را هم دعوت کردند، همسرش به وی اجازه سفر نداد و او برای اینکه بتواند همراه دوستانش باشد، نقشه عجیبی کشید.
به گزارش همشهری، چند روز قبل زن جوانی قدم در اداره پلیس گذاشت و خبر از ربوده شدن همسرش داد.
وی گفت: چند شب قبل من و همسرم که مهندس برجساز است، مهمان خانه یکی از دوستانمان بودیم، اما هنگام بازگشت، خودروی پژویی سد راهمان شد. 2مرد که نقاب بهصورت داشتند و مسلح بودند از پژو پیاده شدند و شروع به تهدید ما کردند. بعد لوله سلاحشان را روی سر همسرم گذاشتند و با تهدید او را سوار ماشین خودشان کردند. سپس به من گفتند که اگر چیزی به پلیس بگویم، جان همسرم را میگیرند و او را با خود بردند. زن جوان ادامه داد: ساعتی بعد درحالیکه همچنان وحشتزده و شوکه بودم، پیامی از طرف آدم ربایان برایم ارسال شد. آنها گفته بودند که اگر معادل 5میلیارد تومان ارز دیجیتال در اختیارشان قرار ندهم، جان شوهرم را میگیرند. آنها حتی صدای نالهها و التماسهای شوهرم و عکسهایی از شکنجهکردن وی را برایم ارسال کردند و من دیگر طاقت نیاوردم و تصمیم گرفتم از پلیس برای نجات شوهرم کمک بخواهم.
با شکایت این زن تحقیقات پلیس آغاز شد. بررسی دوربینهای مداربسته گفتههای زن جوان را تأیید میکرد و نشان میداد که سرنشینان خودروی پژو، شوهر وی را ربودهاند، اما نه چهره آنها مشخص بود و نه شماره پلاک ماشینشان. درحالیکه تحقیقات ادامه داشت، مهندس ربوده شده بعد از 8روز با پای خودش به خانه برگشت و گفت که آدمربایان رهایش کردهاند. این مرد وقتی مقابل افسر پلیس قرار گرفت، توضیح داد: پژوسواران بعد از ربودنم، مرا به باغی بردند و در آنجا زندانی کردند. اما با گذشت 8روز از گروگانگیری، زمانی که موفق نشدند به خواستهشان برسند مرا سوار همان خودرو کرده و با دست و پای بسته در محلی پرت و دورافتاده رها کردند. آن شب مرد رهگذری به دادم رسید و دست، پا و چشمانم را باز کرد و نجاتم داد.
با اظهارات این مرد، هر چند وی مدعی بود که دیگر از آدمربایان شکایتی ندارد، اما تحقیقات برای شناسایی آنها ادامه یافت.
مهندس جوان مدعی شده بود که در تمام مدتی که گروگان آدمربایان بوده، آنها او را کتک زده و دستها و پاهایش را بسته بودند، اما نکته عجیب این بود که هیچگونه آثار شکنجه و رد طنابی روی دستها، پاها و بدن وی دیده نمیشد. ماجرا وقتی عجیبتر شد که مأموران که حدس میزدند مهندس جوان رازی را از آنها مخفی میکند، به تحقیقات ادامه دادند و فهمیدند که روی پاسپورت مرد گروگان، مهر خروج از کشور ثبت شده و به نام وی بلیت پرواز خارجی صادر شده؛ وی درست در شبی که ربوده شده بود، از کشور خارج شده و به فیلیپین رفته بود؛ همین کافی بود تا فرضیه آدمربایی ساختگی قوت یابد و دست مرد جوان که مهندس عمران و برجساز بود، رو شود.
مرد برجساز برای رفتن به سفر مجردی با دوستانش، سناریوی ربودن خودش را طراحی کرده بود، اما فکرش را نمیکرد که پای پلیس و دستگاه قضایی به ماجرا باز شود. وی گفت: همسرم بهشدت زنی کنترلگر است و اجازه نمیدهد هیچ جایی بدون او بروم. من اما دلم میخواهد زمانی را با دوستانم سپری کنم و مجردی با آنها به سفر بروم. بهدلیل همین محدودیتها بود که ناچار شدم سناریوی ربودن خودم را طراحی کنم. وقتی شنیدم دوستانم قرار است به سفر مجردی بروند، نقشه آدمربایی ساختگی را کشیدم و در این مدت نیز در کشور فیلیپین در حال تفریح و خوشگذرانی با دوستانم بودم. هرازگاهی هم دوستانم، عکس و صدایم را برای همسرم میفرستادند تا او شک نکند. من اگر میدانستم او شکایت میکند، هرگز چنین نقشهای نمیکشیدم، اما افسوس که در نهایت دستم رو شد.
وقتی همهچیز مشخص شد و همسر این مهندس برجساز فهمید که تمام این 8روز سخت و دلهرهآور، ساختگی و یک بازی عجیب بوده، وکیل گرفت و پس از آنکه مهریهاش را به اجرا گذاشت، درخواست طلاق داد. به این ترتیب سناریوی مرد جوان و سفر تفریحی بهای سنگینی برای او داشت.